قسمتی از یک کتاب

ساخت وبلاگ

امکانات وب

 

من این قسمت کتابو خیلی دوست دارم. به حالو روزم میاد...میتونه خودش یه انگیزه باشه.


...برایش داستان میگفتم...به خصوص یکی از این داستانھا را ھربار به شکلی برایش تعریف میکردم. میخواستم
در ذھنش این اندیشه را بکارم که ناراحتی جسمانی او یک دارایی بزرگ بود که ارزش
فراوان داشت به رغم این حقیقت که تمام فلسفه ای که من بررسی کرده بودم به
درستی نشاد میداد که ھر ناراحتی و ھر معلولیت با خود امتیازی به ھمان اندازه به
ھمراه دارد

 وقتی کودکی بیش نبود در ذھنش این باور را ایجاد کردم که معلولیت او برایش دارایی
بزرگی خواھد شد که میتواند روی آن سرماه گذاری کند. توجه داشته باشید که باور
ھمراه با اشتیاق سوزان را میتوانند ھمه داشته باشند و از آن به سود خود استفاده
کنند. 

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۶ساعت 1:53  توسط س.ف  | 
قسمتی از یک کتاب...
ما را در سایت قسمتی از یک کتاب دنبال می کنید

برچسب : قسمتی,کتاب, نویسنده : babydiabetic بازدید : 48 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 4:45